شازده ما و جنون رهبری گذار

شازده پر مدعا و جنون رهبری

شازده پر مدعا و جنون رهبری: از قدیم و ندیم حکایات شیخ پر مدعا را برایمان نقل کرده بودند اما حکایت شازده پر مدعا را به چشم خود دیدیم. شازده ما که گویی آب غربت بهش نمی سازد و هوای شکار کلاغ های کاخ سعد آباد در سر دارد، عمری است که آرزوی بازگشت به ایران را می کشد. اما از آن جایی که اگر در جایگاه شهروندی عادی به ایران باز گردد نه خبر از میهمانی های آن چنانی تولدش در کاخ نیاوران و اجرای اختصاصی گوگوش خواهد بود نه پرواز با هلیکوپتر نیروی هوایی ارتش جهت تفنن، می خواهد هر طور شده، در جایگاه شاه خود را به ملت قالب کند. آخر ولیعهد مملکت که نمی تواند در تهران هم مانند واشینگتن دیسکو داری کند. اما در این راه نه عده و عده ای جز مشتی ترول فیک توئیتری دارد نه دول خارجی تحویلش می گیرند. لذا چاره کار را در گرفتن ژست های دروغین و ادعاهای گوش فلک پر کن یافته است تا شاید رعیت گول بخورند و سینه چاک برایش به خیابان ها بریزند و تاج را تقدیم. اما از آنجایی که رعیت دیگر، رعیت ساده لوح پنجاه و هفت نیست، وعده سر خرمن قبول نمی کنند. شازده ما هم که چیزی در بساط ندارد که حمایتی بخرد، اینطور می شود که در قابل تقاضای یکی از طرفدارانش که جهت بلیط پرواز و مخارج سفر، چند صد دلاری کم دارد، شرمنده می شود. حالا همین شازده که فکر می کند با سرخ نگه داشتن صورت با سیلی همه چیز حل می شود، یک روز از سرنوشت جانسوز حامی اش نگذشته، ادعای رهبری کرده است.! آری، ‏‎شازده پر ادعای ما، که از مدیریت بحران خودکشی یکی از طرفداران اش، آنهم بدلیل عدم کمک رسانی چند صد دلاری عاجز است، حالا دم از رهبری دوران گذار به دموکراسی می زند! به پایان رسید این دفتر اما حکایت شازده ما همچنان باقیست!!!‎

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *