همکاری ملی یا خاکساری چاکران همایونی
نام دورهمی شان را گذاشته اند《همکاری ملی》 اما هیچ خبری از طیف های مختلف سیاسی ایران اعم از جمهوری خواهان سکولار؛ جبهه ملی؛ ملی-مذهبی؛ احزاب چپ؛ احزاب اقلیت های قومی کرد، ترک آذری، عرب، بلوچ؛ نمایندگان اقلیت های جنسی و جنسیتی؛ طرفداران حقوق زنان؛ طرفداران محیط زیست و … نیست.
تنها چاکران درگاه همایونی که چهل سال از مال مفت درباری بی بهره بوده اند و بوی چلوکباب سال های دور به مشام شان و جلوه رباب های شهر نو به سرشان زده، حاضر شده اند و به مانند همیشه در جلوی قبله عالم تا کمر خم و بوسه بر دست و البته برای اولین بار سجده در پیشگاه. اگر از حضور چند آسیب دیده اعتراضات، از سر ناچاری برای دریافت کمک هزینه درمان، بگذریم، عملا تنها گزینه شازده کوچولو ما برای اجرایی شدن همکاری ملی، گوگوش خواهد بود.
البته من به ایشان گوشزد می کنم که مراقب گوگوش نیز باشند چون که او نیز به مانند شازده به سرعت نور رنگ عوض می کند. روزگاری برای خمینی آهنگ ها می خواند و 《آقا جانم، آقای خوبم》خطابش می‌کرد و زمانی هم در اوج جنبش سبز در تلویزیون ها از عشق اش به میرحسین سخن می راند، و حالا با اینکه تا همین سه سال پیش و در جریان قائله وکالت از منتقدان شازده بوده ثناگوی او شده است.
راستی برادرانه نصیحتی دارم برای یاسمین خانوم که مراقب گوگوش خانوم باشد نکند که سر آخر به جای رسیدن به جایگاه ملکه ای، تنها گوشه ای در حرم سرای سیروس نصیبش شود و عنوان ملکه ای را گوگوش از او برباید! آخر که می دانید سابقه او زیاد در این موارد خوب نیس و قبلا سمت ملکه ای درگاه بهروز خان وثوقی را از نامزد پنج ساله اش پوری بنایی قاپیده است. به هر صورت این بود نصیحت برادرانه از ما.
به پایان رسید این دفتر، حکایات جلوس شازده همچنان باقیست…